چند وقته پنجره اتاقم رو که باز می کنم این گل دقیق جلو رومه. حتی لازم نیست خم بشم، فقط سرم رو می برم جلو و نفس می کشم. بعد هی یاد فیلم چارلی چاپلین و تصورش از زندگی پولدارها میفتم، وقتی پنجره رو باز می کرد و میوه میچید یا گاو میومد جلوی در شیر میدوشید:)
اینجوری خلاصه
تا پُزی دیگر بدرود