Im safe in your arms
Im safe in your arms

Im safe in your arms

ده فرمان

صبحی داشتم یه مقداری از غرهام رو به دوستم می گفتم. داشت آشپزی می کرد و یه صدای کمرنگی ازش داشتم اون دور دورا. منم با خیال راحت هی گفتم و گفتم. ولی انگار زیاده روی کردم چون پسرش اومد تلفن رو برداشت و با صدای خیلی جدی گفت "بهت توصیه می کنم کتاب اثر مرکب و کیمیاگر رو بخونی". بعد هم اضافه کرد "امروز بیا خونه ی ما".