Im safe in your arms
Im safe in your arms

Im safe in your arms

از آینده نگری ها یا کِی بشه از این سانتی مانتال بازی ها دست بردارم

دیدم امروز چه جمعس. یه جوری بود اصلا. رفتم سراغ پلی لیست اسپاتیفای و نشستم به جمع کردن لباس های تابستونی. بعد وسط تا زدن و سوا کردن به ذهنم رسید یه چیزی برای دلخوشی شب عیدیم کنار بذارم. یه کمی پول، شعری که چند روز پیش خوندم و انقدر خوشم اومد که نوشتم و چسبوندم به کتابخونه و شیشه عطری که یه پیس دیگه بزنم تموم میشه ولی بوش هزار خاطره داره و هربار می زنم آخ آخِ که از ته دل می گم. همه رو چپوندم بین لباس ها. گفتم شاید پیدا کردنشون بشه درمان غم های گذرای شب عید... سیگار هم اگه داشتم خیلی بهتر می شد. حیف.


یادم بره لطفا. یادم بره لطفا